زندگی 19
بعد کلی تحقیق تصمیم گرفتم برم سونوگرافی نرگس برای اسکن آنومالی ، چون میدونستم خیلی شلوغه با حسین قرار گذاشتیم که اون صبح زود بره وقت بگیره بعد که نوبت من شد بهم زنگ بزنه تا منم برم ، پدرمهربان دیروز صبح ساعت 6 از خواب بیدار شد ، چون روز فرد هم بود نمیتونست با ماشین بره ، بارونم میومد کلی ! رفت و ساعت 7 و ربع زنگ زد که پاشو بیا اولین نفریم منم زنگ زدم به مامان که دارم میرم اگه میخوایی گل پسر رو ببینی بیا ، اون بنده خدا هم از خدا خواسته سریع اماده شد و اومد دمه خونه ، تا رسیدیم حدود ساعت 8 شده بود ! رفتم رو تخت خوابیدم مامان و حسین هم اون پشت مثله بچه های خوب وایساده بودن و چشمشون به مانیتور بود ؛ کوچولو خان دکتر تا انگشتای دست و پات ر...
نویسنده :
فافا
19:21